شبح اپرا
رمان شبح اپرا اثر گاستون لورو، داستان شبحي ترسناکي است که در سردابههاي اپراي پاريس مسکن گزيده و به خواننده زيبا و جواني دل ميبازد. نويسنده در نقش گزارشگري دقيق نشانههاي وجود شبح و ارتباط آن با گم شدن خواننده زيبا و مرگهاي ناگهاني را پي ميگيرد و هر چه جلوتر ميرود عناصر جادويي را کنار ميزند تا روايت عقلاني ماجرا را آشکار کند. اما در حقيقت آنچه وهمانگيز و جادويي باقي ميماند، خود خانه اپراست. هيجانانگيزترين بخش کتاب، توصيف واقعي اين ساختمان است:
خانه اپرا در پاريس که در نيمه دوم قرن نوزدهم ساخته شده، بزرگترين خانه اپرا در دنيا و ساختماني معروف و زيباست. پلکانهاي غولآسا و راهروهاي تالار مانند، گچبريهاي عظيم، آيينههاي بسيار بزرگ، مرمر، ساتن و ... چشم را خيره ميکند. اگر حدود يک ساعت پيش از آغاز نمايش، در برابر نگهبان بنشينيد، تصور مناسبي در مورد وضع اپرا به دست خواهيد آورد. نخست نجاران صحنه ظاهر ميشوند که هميشه هفتاد نفر هستند و گاهي که قرار است، اپراي «آفريقايي» با صحنه کشتيرانياش نمايش داده شود، تعداد آنها به صد و ده نفر ميرسد. سپس تزئينکنندگان صحنه ميآيند، که تنها وظيفه آنها پهن کردن فرش، آويختن پرده و ...است و بعد ماموران چراغ گاز، آرايشگران، بازيگران کمکي و هنرمندان خواهند آمد، تعداد بازيگران کمکي حدود صد نفر است، تعداد همسرايان صد نفر و تعداد نوازندگان هشتاد نفر است. سپس ميرآخورها را ميبينيم که اسبهايشان توسط يک آسانسور به روي صحنه ميآيند و بعد برقکاران را که باتريهاي توليدکننده نور را زير نظر دارند و همچنين متخصصان هيدروليک را که آبگرداني بالههايي مانند «چشمه» را انجام ميدهند و صنعتگراني که صحنههاي آتشسوزي «پيامبر» را آماده ميکنند؛ گلکارهايي که باغ مارگريت را تزئين ميکنند و چندين کارمند جزء را خواهيم ديد.
ساختمان اپرا با هفده طبقه روي زمين و پنج طبقه زيرزمين براي چنين جمعيتي از بازيگران و دستياران فضاي کافي دارد. ساختمان هشتاد اتاق رختکن براي هنرمندان، يک سالن براي شصت مرد و سالني ديگر براي پنجاه خانم همسرا و سالن سومي براي سي و چهار مرد رقصنده، چهار سالن براي بيست خانم رقصنده در سطوح گوناگون و سالني براي يکصد و نوزده بازيگر کمکي دارد. نوازندگان سرسرايي با صد انبارخانه براي نگهداري از آلات موسيقي خود در اختيار دارند. در اين ساختمان بيش از 2500 درب، 7500 کليد، 14 کوره، 9 مخزن آب، کارگاههاي خياطي، کفاشي، نجاري، اصطبل و.. وجود دارد.
به نقل از: شبح اپرا، گاستون لورو، ترجمه: آرش حجازي, مهدي حريري، انتشارات كاروان، 1386
0 نظر
ارسال یک نظر