اسب محبوب زنان

به سلامتی سال 93 سال اسب است.البته که کل قضیه بیشتر فان است، اما لااقل روی تراکت های تبلیغاتی کاربرد دارد. بهانه ای شد تا تعریف کنم نماد اسب در فرهنگ شرق و غرب کاملا متضاد هم هستند. در فرهنگ غربی، اسب حیوانی است که با خشونت مردانه پیوند دارد. در اسطوره‏های یونانی سانتورها موجوداتی نیمه اسب،نیمه انسان هستند ( سر و سینه انسان روی بدن اسب) که تندخویی، بی قانونی و سرکش بودن از صفات مشخصه آنهاست.امّا در روح جمعی ایرانیان، اسب با زنانگی پیوند دارد. در تمدن لرستان، اسب حیوان محبوب ایزدبانوی باروری بود همان‏طور که انار هم میوه مخصوص این ایزدبانوست.
سال خوبی در پیش داشته باشید.

من و دکترای 93

اول مهر یکی از دوستان گفت که تصمیم دارد در کلاسهای روش تحقیق جهاد دانشگاهی شرکت کند و تشویقم کرد که همراهی‌اش کنم.  بیشتر از ده سال از فارغ‌التحصیلی‌ام می‌گذشت و خوب می‌شد اگر دوباره روش تحقیق را که در این سالها به سمت روش های کیفی تغییر کرده بود می‌خواندم. کلاس آبانماه شروع شد. استاد (غلامحسین حبیبی) چند سالی از ما جوانتر بود اما عاشق تدریس و مسلط به روش تحقیق که شاگردان را سر ذوق می‌آورد. آذرماه تصمیم قطعی گرفتم که در آزمون دکترا شرکت کنم، ثبت نام کردم چون می دیدم که جو دانشگاه ها تغییر کرده و امیدی هست که به جای نورچشمی های بسیجی و ... که بدون آزمون سر کلاس دکترا می فرستادند، واقعا دانشجو بگیرند. چند هفته ای را به نوشتن «مقاله برده‌داری در عصر قاجار» گذراندم با این توجیه که در مصاحبه باید مقاله علمی-پژوهشی داشته باشم. دیماه که کلاس روش تحقیق تمام شد، جدی شدم. لیست منابعی را که دانشگاه تهران معرفی کرده بود تهیه کردم و شروع کردم به خواندن. نظریه‌ها (ریتزر، کرایب، جلائی‌پور) و روش تحقیق (بیکر، فلیک، دواس و چالمرز) و حوزه‌ها (سیاسی، انحرافات، توسعه و ) چندین کتاب و جزوه داشته‌اند که در طول چندین هفته خواندم و نگاهی به تستهای سال قبل انداختم. دستم آمده بود که یک سوم سوالات آنقدر مشکل هستند که حتی نفرات اول آزمون کمتر از هفتاد درصد امتیاز تخصصی را می گیرند.
آزمون صبح ۱۶ اسفند برگزار شد. لحظه‌ای که سؤالات را دیدم احساس کردم آسانتر از سال قبل است چون به جای ۶۰ سؤال تخصصی ۹۰ سؤال آمده بود و در بخش روش تحقیق سؤالات آماری در کار نبود. با این حال باز هم غافلگیر شدم، سوالات بخش مسائل اجتماعی کم بود و از رویکردهای هفتگانه سوالی نیامده بود. جامعه شناسی سیاسی محدود به جنبش های اجتماعی (از کتاب جامعه شناسی سیاسی کیت نش) شده بود و به جای جامعه شناسی ادبیات، سوالات غریبی از جامعه شناسی فرهنگی آمده بود. جامعه شناسی توسعه و روستایی هم سوالات پرتی داشت. مثل دیگران، به حوزه ها امیدی نداشتم. اما نظریه‌ها ناراحتم کرد. سوالات غریب و ناآشنا بودند و هیچ سوالی از ریتزر و کرایب نیامده بود. بعد از امتحان یکی از حاضران که خوب داده بود می‌گفت سوالات نظریه و حوزه جامعه شناسی فرهنگی از کتاب «درآمدي بر نظريه فرهنگي معاصر» اثر اندرو ميلنر و جف براويت ترجمه جمال محمدي بود. این کتاب از منابع مطالعات فرهنگی بود و در نظریه جامعه شناسی به عنوان یک منبع فرعی معرفی شده بود و من نخوانده بودمش! روش تحقیق برایم آسانتر بود بخصوص که سوالات زیادی از روش تحقیق کیفی فلیک آمده بود و لااقل از این بخش راضی بودم و با خوش‌بینی فکر می‌کردم که پنجاه درصد امتیاز بخش تخصصی را گرفته‌ام.بخش استعداد تحصیلی وقت زیادی از من گرفت آنقدر که در زبان وقت کم آوردم و حسابی متاسف شدم چون سوالات درک مطلب در لااقل در نگاه سرسری من راحت بود. توصیه می‌کنم اگر قصد شرکت در آزمون دکترا را دارید فقط به سوالات درک مطلب و استنتاج منطقی جواب دهید و وقتتان را صرف حل کردن سوالات معماهای ریاضی و احتمالات و ... نکنید.
پنج شنبه، سازمان سنجش کلید سوالات را منتشر کرد و حسابی شوکه شدم که دیدم به سختی می توانم 25 درصد امتیاز تخصصی را بگیرم، بخصوص روش تحقیق که بیش از نیمی از پاسخ هایم اشتباه بود. از ایمیل یکی از همکلاسی های روش تحقیق متوجه شدم بقیه هم در همین حد امتیاز گرفته‌اند و شاید شانس کوچکی مانده باشد. البته من که تست زبان را هم خوب نزده‌ام، ترجیح می دهم به جای امید واهی و دلخوشی بی سرانجام، از الان به فکر سال بعد باشم.

زنان در محیط کار

روزابت کانتر در دهه هفتاد میلادی، پنج سال به عنوان مشاور شرکت چندملیتی لوازم صنعتی ایندسکو در اداره مرکزی آن در آمریکا، در مورد جایگاه زنان در این شرکت به تحقیق میدانی پرداخت. کانتر درمی‌یابد مدیران زن در پس نقش کاملا رسمی، در چهار نقش غیررسمی کلیشه ای محصورند که امکان تعامل معنادار و قابل فهم آنان را با مردان همرتبه خویش فراهم می‌آورد: دو تا از این نقش در نظریه فروید مطرح شده است: نقش« مادری» و نقش «اغواگری». فروید برخورد مردان را با جنس زن را چنین توصیف می‌کند که یا آنان را «مریم گونه» می بینند یا به سان «روسپی» یا مادرانی فاقد جذبه جنسی یا وسوسه‌ انگیزانی صرف... دو نوع دیگر «عزیزدُردانه» و «سفت و سخت» خوانده می‌شوند که قرابتی با خواهر کوچولو و پیردختر دارند.
مدیر زن در نقش «مادر» کسی است که دیگران به راحتی مسائلشان را با وی در میان می گذارند: زنی دلسوز که مردان به نصایح و تشویقش دل می‌بندند. زنی که حتی توقع دارند وقتی جایی از لباسشان شکافته می‌شد برای دوختن آن کمک کند. مدیر زنی که «وسوسه انگیز» می‌نماید در تعامل نزدیک با چندین مرد در موقعیت دشوارتری قرار می‌گیرد، چه احتمالا به وی انگ بی‌بند وباری اخلاقی خواهند زد (حال رفتار او هرچه باشد) در عوض احتمالا وی می‌کوشد از میان مدیران مرد یک حامی منحصر بفردی دست و پا کند تا در چنین مواردی جانب وی را بگیرد. این مرد باید در گروه از چنان منزلت بالایی برخوردار باشد که دیگران از این زن فاصله بگیرند.
نوع سوم مدیران زن که «عزیزدردانه» خوانده می‌شوند، کسانی‌اند که از بس دست و پا چلفتی‌اند عملا در سازمان فاقد هرگونه قدرتی‌اند. مردان کارهای آنان را یا مصنوعی به شمار می‌آورند یا ناپخته؛ هرکاری که انجام بدهند زنانه است. نوع چهارم مدیران زن کسانی‌اند که از شنونده دلسوز بودن روی برمی‌تابند، کنایه مردان را تحمل نمی کنند و از الطاف و عنایت دیگران سرباز می زنند. این زنان را جدی و بدعنق به شمار می آورند و با آنان از دور و با نزاکت زیاد برخورد می کنند. در مشاهدات کانتر این دسته زنان، «سفت و سخت» در مقام مدیریت از همه زنان موفق‌ترند گو این‌که به قیمت بیش از حد افاده‌ای و انعطاف ناپذیر تلقی شدن آنها تمام می شود. (به نقل از نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، ترز ال. بیکر، ترجمه هوشنگ نایبی، نشر نی، ص 46-45)
حاشیه اول: از این تحقیق حدود پنجاه سال می گذرد ایا امروزه  الگوی روابط مدیران زن با همکاران مردشان در آمریکا تغییر کرده؟ بعید می دانم، قابل انتظار است که درصد فراوانی زنان در هر الگو تغییر کرده باشد و الگوی زن سفت و سخت بیشتر شده باشد.
حاشیه دوم: الگوی روابط زنان در ادارات دولتی ایران تا چه حد به مشاهدات کانتر در آمریکای دهه هفتاد نزدیک است؟ هیچ تحقیقی در این مورد انجام نشده اما تجربه شخصی من در محیط کار همین الگو را تایید می کند.
حاشیه سوم: از زمان بوف کور صادق هدایت تا به حال، ادبیات ما بین دو الگوی « زن اثیری» و «روسپی» سرگردان است. الگوی زن اثیری خیلی نزدیک به الگوی مریم مقدس است که فروید مطرح کرده اما بیشتر از نظر دست نیافتنی بودن تا فقدان جذابیت جنسی. بررسی الگوی زنانه در ادبیات فارسی جای کار زیادی دارد.