مركانتیلیسم كره‌اي

اين سريال امپراطور دريا هم بد چيزي نيست. گذشته از آن مثلث عاشقانه هيجان‌انگيز، جالب است كه آدم تصويري از ساختار سياسي، اقتصادي و اجتماعي شرق دور در قرن شانزدهم ببيند و اگر با تحليل جامعه شناسي تاريخي نگاه كنيد نشان مي‌دهد كه چطور ثروت حاصل از تجارت (شيوه انباشت ثروت در مركانتیلیسم عصر رنسانس) به دليل ساختار اجتماعي شديدا طبقاتي و مطلق بودن قدرت سياسي، برخلاف تجربه اروپا، به ايجاد بورژوازي و سرمايه‌داري نمي‌انجامد.
اين قسمت‌هاي پاياني سريال را از دست ندهيد.(سه شنبه‌ها ساعت 9 شبكه سه) هر چه باشد بهتر از سريال «مرگ تدريجي يك رويا» ساخته فريدون جيراني است كه همان ساعت از شبكه دو پخش مي‌شود و نه تنها شعارهاي ايدئولوژيكش حوصله آدم را سر مي‌برد، در شخصيت جيراني (هماني كه قرمز و شام آخر را ساخت) هم شك مي‌كني.

1 نظر

به هر حال این نظر نیاز به تحقیق و تحلیل بیشتر دارد. نقش دو امپراطوری چین و ژاپن را نباید از نظر دور داشت. هر دوی آنها پیرو ساختارهای سیاسی به شدت تمرکزگرا و مبتنی بر مرکزیت یک قدرت مطلق داشتند. در این حال شبه‌جزیره‌ی کوچکی که بین‌شان قرار داشت تقریبا هیچ‌گاه از دست‌اندازی‌های مستقیم و غیر مستقیم آنها در امان نبوده است.
این یک تفاوت اساسی است با شرایط آرام و همراه با دوستی و اتحاد (در عین رقابت) بین جمهوری‌ها و اشراف‌نشینان کوچک قرن ۱۳ اروپا

jsahar