اندر حكايت نظافت خانه

گفتم كه آخر هفته كمي به خانه برسم، فرش را ببرند بشویند؛ پرده‌ها را توي ماشين لباسشويي بیاندازم، پنجره‌ها را پاك كنند و بالكن و حمام را بشویند. از روي آگهي‌هاي همشهري به يكي از اين شركت‌هاي خدمات نظافت كه شماره ثبت داشت، روز قبل زنگ زدم و يك كارگر مرد براي كاري 4 ساعته خواستم. با كلي دردسر و تماس‌هاي مكرر توانست آدرس را پيدا كند و سر ظهر پيدايش شد. جوانك 19 ساله‌ی لاغر و بي‌دست و پايي بود كه معلوم شد به عمرش حتي در كار خانه-تكاني عيد، به مادرش كمك نكرده است. بلد نبود پرده‌ها را باز كند، توي حمام جوهر نمك را روي پودر شوينده ريخت و نزديك بود خفه شود.
بعد از چهار ساعت حرص خوردن از نابلدي و كثيف كاريش -شيشه‌ها را نصفه نيمه پاك كرده، پنجره‌هاي كشويي را اشتباهي جا زده و حمام را هم نشُسته ول كرده بود- برگه‌ی رضايت و گرفتن اشتراك را به دستم داد تا امضا كنم. اينجا بود كه ديگر دود از كله‌ام بلند شد؛ شركت نظافت با صراحت نوشته بود كه مشتري گرامي لطفا به نكات ذيل توجه كنيد: كارگري كه براي شما فرستاده شده (اسمي نداشت) فقط براي امروز به شما معرفي شده و به محض ورود، شما حكم كارفرماي او را داريد و ما در مورد حوادثي كه در محل كار براي او رخ مي‌دهد يا رفتارهاي ناشايست و غيراخلاقي او هيچ مسئوليتي نداريم.
مانده بودم كه چه بگويم. به كارگرشان آموزشي نداده‌اند، در برابر حوادث هم بيمه نمي‌كنند، تضميني هم براي صلاحيت اخلاقي او ندارند، آن وقت يك‌سوم حقوقش را هم مي‌گيرند. اين هم يك شيوه بهره‌كشي و سوء‌استفاده ديگر. از طرفي اگر مردم دنبال آدم مطمئن نباشند مگر مريض هستند كه به اين شركت‌ها زنگ بزنند؟ اتفاقا اينجاست كه نيروي انتظامي بايد در طرح امنيت اجتماعي بر كار اين‌جور شركت‌ها نظارت كند. به جاي گير دادن به نحوه پوشش خانم‌ها در محل كار، ببينند كه اين شركت‌هاي خدماتي چطور نيرو استخدام مي‌كنند و هر كسي را كه از راه رسيد روانه خانه مردم!

1 نظر

ها چی شد!؟ بفرما این هم یک نمونه دیگر. این نهادهای پیچیده جامعه‌ی مدرن که اگر کلی ادعای بهره‌گیری از شیوه‌های علمی مدیریتی و امکانات پیشرفته‌ی تجاری و صنعتی را نکند حداقل در بستر چنین دنیایی ادایش را در می‌آورد همه‌اش زرق و برق الکی است.
خودی‌هاشان خیلی خوب می‌دانند که بکارگیری همان شیوه‌ی قدیمی بسیار قابل اعتماد تر است که برای انتخاب کارگر و نظافت‌چی سراغ مشورت همسایه و مادر و خواهر می‌رفت و در نهایت پولی هم که به کارگر آشنا می‌داد سهم شرکت کاریاب و این‌جور چیز‌ها را نداشت.

jsahar