آوازخوان غمگین

من تقريبا هر فيلمي كه به دستم برسد را مي‌بينم اما فيلم‌هاي موزيكال در اين بين جايي نداشتند. البته آواي موسيقي (اشك‌ها و لبخندها)، مري پاپينز و آواز در باران را چون ديگر جزء كلاسيك‌ها بودند، از سر كنجكاوي تماشا كردم اما كلا علاقه‌اي به اين ژانر نداشتم (شايد چون خيال مي‌كردم فيلم‌هاي موزيكال، داستان محكمي ندارند) تازگي‌ها دو فيلم ديدم كه نظرم را عوض كردند: دختران رويايي و به رنگ گل سرخ.
دختران رويايي، داستان سه دوست نوجوان است كه در آرزوي شهرت گروه موسيقي كوچك‌شان هستند. آن‌ها مورد توجه يك مدير بلند پرواز قرار مي‌گيرند، درگير دنياي موسيقي مي‌شوند و شهرت، عشق، رنج و تلخكامي را تجربه مي‌كنند. سال‌ها بعد، زندگي و روياي آن‌ها عوض شده. فيلم شسته رفته و تميز است و آوازها خوب اجرا شده‌اند؛ لباس‌ها، دكور و نمايش‌ها باشكوهند. شخصيت‌پردازي و بازي بيشتر هنرپيشه‌ها عالي است (هر دو بازيگر اصلي زن واقعا خواننده‌اند). در كل فيلم، تصوير خوبي است از صنعت موسيقي و زد و بندهاي پشت پرده اين تجارت. حتي اگر ميانه چنداني با موسيقي غربي و شوهايش نداريد، اين فيلم سرگرم‌تان مي‌كند.
به رنگ گل سرخ هم داستان زندگي اديت پياف خواننده فرانسوي است كه بعد از جنگ جهاني دوم به شهرت رسيد و در جواني از دنيا رفت. روايت غيرخطي زندگي قهرمان اصلي، بازسازي دقيق حال و هواي آن دوران، بازي عالي كوتيار در نقش جواني و ميانسالي پياف و اجراي خوب آوازها، فيلم را به ياد ماندني مي‌كند.