افغاني
بچه كه بودم يكي از فحشهاي رايج، افغاني بود. حالا هم ميبينم حتي آدمهاي تحصيل كرده با لحني در مورد افغانها حرف ميزنند كه انگار آنها به اندازه كافي انسان نيستند. دولت نهم هم كه در ادامه موج تبليغات پوپوليستياش، از هيچ آزار و اذيتي در حق اين بندگان خدا (كه از قضا برادر ديني هم هستند) دريغ ندارد. بچهها حق رفتن به مدرسه را ندارند و بزرگسالان حق كار.
امروز از كنار يك ساختمان در حال احداث ميگذشتم، سر كارگر در برابر كارگرها ايستاده بود و دستور ميداد. در ميان آنها نوجواني بود كه 15 سال هم نداشت اما چهره و جسمش از كار سنگين تكيده بود. با پيراهني نازك ايستاده بود و در سرما ميلرزيد. دل من هم لرزيد. چه ميشد كرد؟ اگر به سركارگر به خاطر كار كودكان اعتراض ميشد بيتامل اخراجش ميكرد و اگر او به اين كار و دستمزدش احتياجي نداشت، آنجا چه ميكرد؟ خانوادهاش كجا هستند؟ اصلا اجازه اقامت دارند؟
0 نظر
ارسال یک نظر