آرزوهاي محال
به عنوان بازي جديد وبلاگستان، فرمودهاند آرزوهاي محالمان را فهرست كنيم. از آنجا كه تصور محال، محال نيست و آرزو بر جوان عيب محسوب نميشود؛ اين است انشاي من:
آرزوي محال من اين است كه يك روز صبح بيدار شوم و ببينم همه چيزهايي كه از آنها متنفرم ديگر وجود ندارند. كسي فقير نيست. حماقتهاي بشري ناپديد شدهاند. جنگ، مواد مخدر و يا كودكان آزار ديده، كلمات بيمعنايي هستند و دنيا جاي خوبي براي زندگي است.
البته آرزوي چندان محالي نيست، آن روز صبح، يا امام زمان ظهور كرده يا من نيمه شب به دست يك قاتل رواني در خواب به قتل رسيدهام و در بهشت بيدار شدهام؛ خدا را چه ديدي.
آرزوي محال من اين است كه يك روز صبح بيدار شوم و ببينم همه چيزهايي كه از آنها متنفرم ديگر وجود ندارند. كسي فقير نيست. حماقتهاي بشري ناپديد شدهاند. جنگ، مواد مخدر و يا كودكان آزار ديده، كلمات بيمعنايي هستند و دنيا جاي خوبي براي زندگي است.
البته آرزوي چندان محالي نيست، آن روز صبح، يا امام زمان ظهور كرده يا من نيمه شب به دست يك قاتل رواني در خواب به قتل رسيدهام و در بهشت بيدار شدهام؛ خدا را چه ديدي.
0 نظر
ارسال یک نظر