شعر و پریود
انتشار
ترانه پریود نجفی و نامجو موجی از یادداشت و اظهارنظر به وجود آورده. به کارهای نجفی
علاقهای ندارم و در مورد آثار نامجو هم مانند افتخاری ترانههای قدیمیتر را ترجیح میدهم.
در مورد بار ارزشی مردسالارانه مستتر در جمله «تو هم که هر دفعه که ما رو می بینی، پریودی» که ناراحتیهای زنان را فقط به مشکلات جسمانی و به هم
خوردن هورمونها ربط میدهد نه عوامل بیرونی و نگاه جنسی به زن که او را فقط برای تلذذ جسمانی مفید می داند و
... بهتر از من نقد نوشتهاند. وسط معرکه یادم افتاد که مدتها پیش در مورد
پریود، تعبیری شاعرانه خواندم: باستانی پاریزی در میانه حکایتی از شاه عباس دوم در
حرمسرایش نقل میکند که سوگلی شاه در برابر اشتیاق ملوکانه عذر آورد چون به قول شاعر
«میچکید از برگ گل، آب انار». شدت لطافت طبع و تخیل شاعر تکان دهنده است. شکی نیست که شاعر مرد بوده چون هر زنی که هر ماه، دو
سه روزی گرفتار رنج دفع لختههای خون همراه درد شکم و کمر است و از رطوبت
و گرمای ناراحت کننده لباس زیرش همراه با بوی
ناخوشایند آهن دچار زحمت؛ امکان ندارد چنین کلماتی به ذهنش خطور کند.
پی
نوشت اول: مردان هم مشکلات هورمونی را تجربه میکنند؛ بخصوص مردان متاهل که بدنشان
به سیکل رابطه جنصی یکبار در هفته عادت کرده است در صورت محرومیت، برانگیخته و
پرخاشگر میشوند. جدا از اینکه هر مردی در دوران زندگی چندباری بیمیلی جنصی را تجربه میکند اما دیدید که روی
این حالتشان اسم بگذارند؟
پی
نوشت دوم: ادامه حکایت شاه عباس دوم جالب نیست: شاه از دو تن زنان حرمسرا خواست تا
سوگلی را معاینه کنند و چون دریافت زن دروغ گفته و از ترس بارداری از بستر شاه
استنکاف کرده، دستور داد همانجا در شومینه اندورنی به آتش بسوزانندش.
0 نظر
ارسال یک نظر