تن زن به مثابه مخدر

آقای طهماسبی نماینده مجلس فرمودند که بی حجابی در جامعه از اعتیاد هم خطرناک تر است. البته نفرمودند که چرا با وجود بیش از ده میلیون معتاد در سراسر مملکت همّ و غمشان روی حداکثر یک میلیون زن بی حجاب تهران و چند شهر بزرگ کشور است. نمیخواهم در مورد سیاست های فرهنگی ایدئولوژی مرد سالارانه جمهوری اسلامی و سنت های مذهبی و عرفی که پشتوانه چنین سخنانی است بحث کنم؛ فقط می خواهم بگویم این سخن نیز بهره ای از حقیقت دارد. تن زن که محرک هوسرانی مردان است مثل شراب و مخدر است، هوش و حواس را از سر می پراند مایه لذت است و خماری و تلخی های پس از کامجویی و تمنای دوباره و مانند هر ماده مخدر دیگری پس از هر بار مصرف پیامدش برای رسیدن به همان سطح لذت باید دوز بیشتری مصرف کرد. اینجاست که سنت گرایان سر تکان می دهند و داد سخن می دهند که بله به همین دلیل زن ها باید مستور شوند و خانه نشین؛ مانند هر ماده مخدر دیگری باید خارج از دسترس باشند و همین جاست که خطا می کنند. تمایل جنسی غریزی است مانند مستی با شراب یا هپروتی شدن با مواد شیمیایی نیست که آدمیزاد کشفش کرده باشد و بشود با دسترسی ناپذیری امکان مصرفش را کنترل کرد (اگر بشود کرد). زنان مستور به معنای مردان پرهیزگار نیست؛ به معنای مردان تشنه است که با صدایی زیبا یا عطری تند یا طره ای مو از جا می پرند و ساق پای برهنه، ایمانشان را به باد می دهند. باید کمی از این مخدر بچشند تا عادت کنند تا برای تحریک کردنشان دوز بالاتری لازم باشد. راه حل کشورهای مدرن همین است. کودک، بزرگسالان را در حال خوردن نوشیدنی می بیند ولی اجازه ندارد که امتحان کند. همان طور که در سن بلوغ اجازه می یابند مشروب بخورند. اول با آبجو و مشروبات ملایم و بعد مشروبات الکلی قوی تر. جسم زن هم و پس از بلوغ اجازه کشفش را دارد و بعد بازی های نوجوانی و بعد هم روابطی که تا زمانی که بر مبنای علاقه و تمایل در جوان آزاد است موردی برای اعتراض ندارد. همان طور که از بین خیل مشروبخواران درصد اندکی الکلی می شوند از بین این جوانان نیز تعدادی بی بند و بار خواهند شد اما دیگر گرسنگی جنسی دغدغه ذهنی این جمعیت نیست. نمی گویم همان الگو را اینجا پیاده کنیم که با وجود تفاوت های فرهنگی و تاریخی دو جامعه ایده احمقانه ای است. اما لغو حجاب اجباری چنین هدفی را محقق می کند.