يكي از قشنگترين داستانكهايي كه خواندم (متاسفانه نام نويسنده يا منبع را به خاطر ندارم)اين است:صبح كه بيدار شديم، دايناسور هنوز آنجا بود.
ارسال یک نظر
0 نظر
ارسال یک نظر