زایمان طبیعی یا سزارین

هفته‏ های آخر بارداری بزرگترین دغدغه فکری زن حامله این است که زایمانش طبیعی خواهد بود یا بهتر است سزارین کند. من تجربه خودم را می ‏نویسم شاید مفید باشد. از ابتدا تصمیم داشتم زایمانم طبیعی باشد از درد زایمان کمتر می ‏ترسیدم تا پاره شدن شکم و بخیه و ... مراحل زایمان را در کتاب «همه مادران سالمند اگر ...» خوانده بود و خودم را آماده کرده بودم. ساعت شش صبح با احساس درد بیدار شدم. موجی از درد از کمرم گذشت و فهمیدم وقتش است. می دانستم اولین زایمان، چهارده ساعت طول می ‏کشد و سه مرحله دارد (زایمان های بعدی دو ساعت کمترند). طبق دستورالعمل ساعت و دقیقه را یاداشت کردم. در ابتدا بین موج های درد، پانزده دقیقه فاصله بود. درد ملایم و قابل تحمل بود، شبیه درد پریود. صبحانه مختصری خوردم و خانه را جمع و جور کردم. وقتی فاصله بین دردها به پنج دقیقه رسید، ظهر شده بود. به بیمارستان رفتیم، یک ساعتی طول کشید تا کارهای بستری شدن در زایشگاه انجام شود.
ساعت هفتم به بعد، دردها شدیدتر و فاصله بین آن‏ها کمتر شد. حالا درد آنقدر بود که وقت گذشتنش، نفسم بند می آمد. ساعت دهم، مرحله دوم زایمان شروع شد که درد اصلی زایمان است و قدیمی ها به آن چهار درد می گفتند چون چهار ستون بدن را به لرزه در می آورد. موج سهمگین درد، هر دقیقه یکبار هجوم می ‏آورد و در برابرش، خودم را مثل دیاپازنی می دیدم که می لرزید. کاری نمی شد کرد جز اینکه دراز کشید و ناله کنان تحمل کرد. گرسنه بودم اما در اتاق زایمان به شما اجازه نمی ‏دهند چیزی بخورید چون ممکن است کار به اتاق عمل و سزارین برسد و معده باید خالی باشد. طرفه این‏که گرسنگی همراه ساعت ها درد کشیدن، باعث خواب آلودگی ‏شد. در کتاب درباره‏ اش خوانده بودم اما باورم نشده بود. عجیب بود که بعد از گذشتن موج درد که روی تنم آوار می ‏شد، آنچنان آسودگی می ‏آمد که خلسه‏ آور بود و من به خواب شیرینی می‏ رفتم و بعد
موج بعدی می ‏رسید و هوشیار می‏ شدم و همه اینها در دوره ‏های یک دقیقه ‏ای تکرار می‏ شد.
همان طور که در کتاب آمده بود، مرحله چهار درد، دو ساعتی طول کشید و در پایانش دهانه رحم کاملاً باز ‏شد (حدود پانزده سانت)، تمام اعصاب ناحیه لگن بی‏حس شدند و موج درد، کمی ملایم‏تر ‏شد. انقباضات رحم شروع شدند تا جنین را به بیرون برانند. این مرحله هم بیشتر از یک ساعت طول کشید و انقباضات به تدریج شدیدتر شدند، اینجاست که معمولاً در فیلم ‏ها نشان داده می‏شود که دست زائو را گرفته‏اند و می‏ گویند زور بزن و او هم در حال جیغ و فریاد است. من هم ناخواسته در دقیقه های آخر، صدایم بلند شد و بعد ناگهان نوزاد سُر ‏خورد و مثل ماهی بیرون لغزید. ماما نوزاد را گرفت و بند ناف را قطع کرد. البته هنوز چند دقیقه ‏ای درد وحشتناک باقی ماند تا جفت هم بیرون کشیده شد. پسرم را تمیز کردند و توی بغلم گذاشتند. با چشم های سیاه کاملا باز نگاهم می کرد. با آسودگی گفتم تمام شد. نیم ساعت بعد پرستاری ‏آمد و شکمم را فشار ‏داد، نفسم بند آمد، توضیح داد که باید مطمئن شوند همه خون رحم تخلیه شده. مرا به بخش بردند و پسرم را لباس پوشیده کنارم گذاشتند. او هم از زایمان خسته بود و چند ساعتی کنار هم خوابیدیم.

سزارین معمولاً یک ساعت طول می‏ کشد، ناحیه پایین شکم را حدود ده سانت، برش می ‏دهند، بعد از کنار زدن لایه‏ های ماهیچه ‏ای به رحم می ‏رسند و آن را می شکافند. نوزاد و جفتش را بیرون می ‏کشند و بند ناف را قطع می کنند. سپس هر لایه را به جای خود برمی گردانند و بخیه می زنند. سوندی کار می‏ گذارند تا خون اضافی را خارج شود. چند ساعت بعد شکم را فشار می دهند تا مطمئن شوند، خون رحم خارج شده، بعد مادر را وادار می‏ کنند بلند شود و راه برود.
با این توصیفات، به نظر می ‏رسد سزارین راحت ‏تر است دردسرش فقط سوند و راه رفتن بعد از عمل است. اما حقیقت این است که در عمل سزارین مثل هر عمل دیگری در ناحیه شکم، خطر عفونت وجود دارد و ماه‏ها طول می کشد تا زخم ناحیه شکم، به حالت عادی برگردد. اما در زایمان طبیعی بعد از به دنیا آمدن نوزاد، دیگر هیچ دردی وجود ندارد، فقط خستگی زیاد. روزی که من به بیمارستان رفته بودم، شش زن باردار بودیم که دو نفر سزارین کردند و چهار نفر بقیه در اتاق زایمان، کنار هم درد کشیدیم اما شب در اتاق استراحت، شاد و خندان به بچه ‏هایمان شیر می ‏دادیم. دو نفری که سزارین کرده بودند، شب راحتی نداشتند: چند ساعتی دچار گیجی و سردرد بیهوشی بودند (بی‏حسی از ناحیه کمر هم معمولاً منجر به چند روز کمردرد می ‏شود) یکی از نوزادان تا صبح از گرسنگی گریه کرد چون مادرش به دلیل عوارض بیهوشی، شیر نداشت و یکی از مادران سزارین شده، با شکم بخیه خورده مجبور شد چند ساعتی توی راهرو قدم‏ رو کند. در مقایسه واقعاً از این‏که زایمان طبیعی داشتم، راضی بودم.
در کل، فکر می ‏کنم زایمان چهار پنج ساعت درد شدید دارد که یا باید قبل از تولد نوزاد به صورت فشرده تحملش کنید یا در طول چند روز بعد از زایمان، وقتی نوزاد ضعیف و کوچک مراقبت شدید لازم دارد و مرتب شیر می خواهد، فرو بدهید. انتخاب با شماست.