تعطیلات اجباری خود را چگونه گذراندید؟

سه شنبه و چهارشنبه به دلیل آلودگی هوا تعطیل شد. جایی برای رفتن نداشتیم و خانه ماندیم. حالم بد بود، مریض بودم و بی حوصله، این جور وقتها یک رمان عامه پسند می خوانم یا فیلم و سریال سهل و ممتنع می بینم تا حال بد بگذرد. سه شنبه ظهر قرعه به سریال 24 افتاد. سیزن هفت دم دستم بود و من رکوردم را شکستم. سیزده قسمت را یکروزه دیدم، می شود حدود ده ساعت جلوی لپ تاپ نشستن و پلک نزدن. (رکورد قبلیم شش ساعت بود). هنوز سیزن های 2، 5 و 8 را ندیده ام، آنها را ذخیره کردم برای روزهای بدی که می آیند. بعدا سر صبر در مورد سریال و داستان پردازی اش که کشور و مردم بی گناه آمریکا در معرض حملات تروریستی آدمهای وحشتناک از هر قوم و کشوری هستند خواهم نوشت و همان دغدغه همیشگی آیا یک مامور ضد تروریست مجاز است برای جلوگیری از مرگ آدمهای بیگناه، مظنون کله شق را شکنجه کند یا نه و ... یکی از نکات جالب فیلم برایم نوع آدرس دادن بین مامورین بود، به جای نود درجه سمت راست می گفتند موقعیت ساعت سه و بقیه به همین منوال، انگار آدم وسط ساعتی بزرگ رو به ساعت دوازده ایستاده و حالا می شود لااقل 24 موقعیت را آدرس داد. تصمیم گرفتم از این به بعد وقتی با کسی هستم و می خواهم چیزی در اطرافمان را ببیند این جوری آدرس بدهم: -کفشهای آن آقا را در موقعیت ساعت 11/5 ببین. -آن دختره در موقعیت ساعت 5 چه مانتوی خوشرنگی پوشیده. - موبایلت روی میزه، در موقعیت ساعت 2 رفته زیر کاغذها!