شیرین زبانی
پسرک سه سالهام هنوز به شیرینی در تلفظ بعضی حروف اشتباه میکند. حرف «ل» را مثل «د» تلفظ میکند و حاصلش می شود «دوبیا» به جای «لوبیا» و به جای «بچرخون» می گوید«بخرچون» که واقعا تلفظ سختتری است و هر بار خنده به لبمان میآورد. وقتی من و پدرش گفتگویی جدی داریم، به طرز عجیبی ساکت می ماند و حرف هایمان را گوش میدهد، انگار ما به زبان بیگانه ای سخن می گوییم و همه تلاشش این است که در این مکالمه غریب، کلمات آشنا پیدا کند و از حرف های ما سردر بیاورد. گاه به گاه با دایره لغات محدودش جملات کاملی میسازد و مرا شگفت زده میکند: - صبح است و پدرش در حال رفتن به سر کار، میگوید من هم می خوام برم سر کار. لباسش را مرتب میکنم و میگویم: نه مامان تو نمیروی سرکار، میخوای بری مهد کودک. مطمئن جواب میدهد: مهد کودک هم یکجور سر کاره. - در ماشین نشستهایم و در خیابانی شلوغ میرانیم، به موتوری که کنار ماشین حرکت میکند، اشاره میکند و میگوید: بابا مواظب باش به موتوری نزنی، تصادف میشه. - برایش توضیح داده ام که بچه ها یا پسرند یا دختر. و او پسر است. بعد از او می پرسم دانیار (پسر دوستم که یکسالی از او کوچکتر است) پسر است یا دختر؛ جواب می دهد: دانیار نی نی ه. می پرسم یگانه (دختر دایی اش که دو سالی بزرگتر است) چی، پسره یا دختر؟ جدی جواب می دهد: یگانه خانمه!
0 نظر
ارسال یک نظر