بیچارگان چند شوهره
در ده هزارسالي که از شروع عصر کشاورزي ميگذرد، چند زني (مردي که همزمان چندين زن را در عقد ازدواج خود دارد) يکي از اشکال رايج ازدواج و از امتيازات صاحبان قدرت، ثروت و حيثيت به شمار ميآمده، در جايي که چندزني يکي از مصاديق نظام مردسالاري به حساب ميآيد دانشجوي دوره کارشناسي جامعه شناسي ممکن است گمراه شود و گمان کند در برابر آن وجود چندشوهري در تعدادي از جوامع مانند هند، تبت، سريلانکا و ... امتيازي براي زنان بوده در حاليکه برعکس، چندشوهري بدترين شکل استثمار زنان است.
در اين جوامع به دليل فقر و سختي معيشت، کشتن نوزادان دختر رواج داشته و در نتيجه جمعيت دختران بالغ کمتر از مردان خواهان ازدواج بوده و دور افتادگي جغرافيايي و فقر شديد مانع آن بوده که مردان براي همسرگزيني به نواحي اطراف بروند، در نتيجه دو يا سه برادر با يک زن (گاه چند برادر با چند خواهر) ازدواج ميکردند و از خدمات او بهرهمند ميشدند و فرزندان او را (که يا فرزند آنان يا برادرزاده اشان ميبوده) به طور مشترک بزرگ ميکردند. البته معمولا همه برادران با هم در خانه حضور نداشتند و به نوبت بدون نگراني از خانه و همسر و فرزندان در جستجوي کار روزها از خانه غايب بودند. حالا زن بیچاره را تصور کنید که به جای یک ارباب باید به دو یا سه ارباب شبانه روزی خدمت کند. هنوز در بعضي از نواحي تبت خانوادههايي با اين شکل و ترکيب وجود دارد و از جاذبههاي توريستي منطقه است.
0 نظر
ارسال یک نظر