ریشه در خاک خوب

از میان چند رمان نخوانده، «خاک خوب» پرل باک را انتخاب کردم. در نیمه‌های کتاب یادم آمد که یک جایی خواندم که رمان خاک خوب در مورد سرنوشت یک خانواده چینی است؛ در حالی که این‌جا سرنوشت سه نسل از یک خانواده کره‌ایی از اواخر قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم روایت شده. رمان را تمام کردم و با آن‌که اطلاعات تاریخی‌اش برایم جالب بود اما از نظر ادبی کار قابل قبولی نبود و متحیر بودم که چنین کتابی جایزه پولیتزر را گرفته. کتاب را بستم و دوباره جلد کتاب را دیدم و ناگهان متوجه اشتباهم شدم. رمانی که می‌خواندم«ریشه در خاک» بود نه «خاک خوب» و البته جستجوی اینترنتی هم نشان داد که این رمان جزو آثار قابل توجه نویسنده فهرست نشده.
بگذریم. با این حال اطلاعات تاریخی کتاب مفید بود. کشور کره اولین قربانی سیاست میلیتاریسم ژاپنی بوده و از همان سال‌های پایانی قرن نوزدهم به اشغال ارتش ژاپن درآمده. جنگ 1905 ژاپن و روسیه نیز بر سر حضور ژاپن در کره و منچوری رخ داده. ژاپن پس از شکست در جنگ جهانی دوم از این کشور عقب نشینی می‌کند. بیش از نیم قرن حضور ژاپن در کره بی‌حاصل هم نبود. ژاپنی‌ها ساختار فئودالی جامعه سنتی کره را شکستند. اصلاحات ارضی انجام دادند، سیستم‌های مالیاتی را اصلاح کردند، سیستم آموزش همگانی به وجود آوردند و لباس و زبان نوشتاری را عوض کردند. بدون اصلاحات از بالای ژاپنی‌ها، کره به این سادگی مدرن نمی‌شد.
اما کره‌ایی‌ها هزینه کمی نپرداختند چون ژاپنی‌ها برای تحمیل حاکمیت خود از هیچ بی‌رحمی رویگردان نبودند و در این سال‌ها حرکت‌های اعتراضی یا استقلال‌طلبانه را به شدت سرکوب می‌کردند. به عنوان مثال در 1923 پس از زلزله بزرگ ژاپن که پایتخت را ویران کرد، پنج هزار کره‌ایی که هزار نفر از آنان دانش‌آموز بودند؛ قتل عام شدند چون عقیده داشتند که خدایان برای مجازات ژاپنی‌ها و برای مکافات جنایاتی که در کره مرتکب شده بودند، این زلزله را فرو فرستاده بودند!