زبان بیگانه ی آشنا

پسرکم دوست دارد حدود ظهر تلویزیون روشن باشد و کارتون تماشا کند. هیچ کدام از شبکه های وطنی در آن ساعت برنامه کودک ندارند. ناچار شبکه های ماهواره ای ام بی سی 3 یا سی ان را روشن می کنم. اولی عربی است و دومی ترکی اما جالب است که بیشتر کارتون ها به زبان اصلی (انگلیسی) است. فیلم های سینمایی را که مخصوص نوجوانهاست زیرنویس می کنند اما بقیه را نه. تبلیغات البته به زبان اصلی شبکه است و من روزی یکی دو ساعت، مشغول کار خانه زبان های بیگانه را می شنوم. عربی و انگلیسی را کم و بیش می فهمم اما هیچ درکی از ترکی نداشتم، برایم یک مشت کلمات نخراشیده نتراشیده با یک عالمه ق و گ بودند اما حالا که آهنگ کلمات به گوشم آشنا شدند گاه و بیگاه بین این توده نامفهوم، کلمه هایی آشنا پیدا کنم که روزهای اول به خاطر تلفظ متفاوت، به نظر غریبه بودند اما حالا هربار که می شنومشان، ناخواسته لبخند می زنم:
ماجیرا، حاضیر جواب، هیدیه، شیفاف، حیساس، هدف، تنبل، هیجان، سیاه، شیرین، شکری، چارشینبه، کتاپ، استاد، عیشق، نیفرت، عیدالت، محکمه، مجادله، سیلاح، محافیظ، وطن، دوست، بابا، معصوم، تکرار، اما حالا، البته، هر کسی که، تمام، زمان، روزگار، لطفا، تیشکًٌر، مجلل و محتشم.