زنان: آدمهاي ناقص
بيشتر وقتها اين خودکشي مردان بود که او را به خشم ميآورد. کالبورن قبول داشت زناني که خود را در آبشار مياندازند از فرط استيصال از زن بودنشان اين کار را ميکنند. اين مثل يک نقص مادرزادي بود: زن.
خودکشي زنان، بيشتر مورد دلسوزي قرار ميگرفت تا سرزنش، آنطور که کليسا آنها را سرزنش و محکوم ميکرد. اکثر آنان جوان بودند، دختراني پريشان و زناني که حامله شده و عشاقشان آنها را ترک کرده بودند. همسراني که مورد آزار و اذيت قرار گرفته يا شوهرانشان آنها را ترک کرده بودند. زناني که کودکشان مرده بود. يا شايد، به نحوي خود آنها کودکشان را کشته بودند. آنهايي که فقط و فقط زن بودند.
(رمان عروس بيوه، جويس کرول اتس، ترجمه رويا بشنام، تهران: فيروزه، 1386)
0 نظر
ارسال یک نظر