الارم گمشدگی
حیف که چیزهایی مثل سوییچ ماشین یا کنترل ماهواره، الارمی ندارند که وقتی گم و گور می شوند بتوانی بهشان زنگ بزنی و از صدایشان پیداشان کنی.
حیف که چیزهایی مثل سوییچ ماشین یا کنترل ماهواره، الارمی ندارند که وقتی گم و گور می شوند بتوانی بهشان زنگ بزنی و از صدایشان پیداشان کنی.
فیلم محکومیت اثر تونی گلدوین محصول سال 2010 آمریکا بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. شخصیت اصلی داستان زنی است به نام بتی واترز (هیلاری سوانک) که روابط عاطفی عمیقی با برادرش دارد. برادر خلافکاری که متهم به قتل یک زن و محکوم به زندان میشود. بتی تمام تلاشش را میکند تا بیگناهی برادرش را ثابت کند تا آنجا که به طور پاره وقت در دانشگاه حقوق میخواند و وکیل میشود و پس از چندین سال تلاش و به قیمت طلاق عاقبت موفق میشود با کمک آزمایش DNA که در آن سالها به تازگی متداول شده بود، برادرش را پس از شانزده سال تحمل زندان آزاد کند.
بازی خوب بازیگران و روایت واقعی فداکاری خواهرانه به دل مینشیند اما نکته تکاندهنده فیلم برای من توضیحات آخر فیلم است که میگوید با استفاده از آزمایش DNA تا به امروز بیگناهی حدود 250 نفر از زندانیان متهم به قتل در آمریکا ثابت شده و آنها آزاد شدهاند. یعنی چند برابر این تعداد آدمهای بیگناهی بودند که هیچ DNAای از قاتل در صحنه جنایت باقی نمانده یا پروندهاشان مشمول مرور زمان شده یا اعدام شدهاند.
بعد ذهن لعنتی من فورا میپرسد در ایران چطور؟ آیا ورود تکنولوژی تشخیص DNA باعث آزادی بیگناهی شده؟ چند پرونده دوباره به جریان افتاده؟ بعد طرف تاریک ذهنم با ریشخند جواب میدهد که احتمال قریب به یقین هیچ. در پروندههای قتل در صورت عدم رضایت صاحبان دم، حداکثر پنج سال طول میکشد تا حکم اعدام اجرا شود. با این سیستم قرون وسطایی کشف جرم و دادگاههای الله بختکی تا به حال چند بیگناه به اشتباه محکوم شدهاند، خدا عالم است. آن وقت به جای تغییر سیستم، به فکر افتادهاند متهم را یک ماهه بفرستند سر دار. خدا رحم کند.