مسافر کوچولو 5
تا وقتی پسر کوچولو یکساله نشده بود توی ماشین و وقت رفت و آمد بغلش میکردم اما حالا که بزرگتر شده روی صندلی عقب مینشانمش و کمربندش را میبندم و خودم هم مینشینم کنارش و عذاب وجدان دارم که نکند این کمربندها استاندارد نباشد و وقت ترمز به شکم بچه فشار بیاید و چه و چه.
البته گرفتاری اصلی وقت رفت و برگشت توی اتوبان قم – تهران است که برای بچه خسته کننده است و حوصلهاش سرمیرود و میخواهد بایستد و دور و بر را تماشا کند و ... این هفته وقت برگشتن از قم را ساعتی گذاشتیم که آقا خسته شده بود و همان اول راه گرفت خوابید. من هم صندلی عقب نشسته بودم، جایم راحت نبود و وسوسه شدم "مثال ایوم قدیم" بروم جلو بنشینم و اما شیطان را لعنت کردم که اگر بچه ناگهان بیدار شود و یا به هر دلیل بغلتد، توی اتوبان و سرعت بالای ماشين آچمز میشویم و بیخیالش شدم.
بعد همین باعث شد دقت کنم و لااقل سه تا ماشین را دیدم که خانم خیلی خونسرد روی صندلی جلو نشسته و بچه زیر سه سالشان را به امان خدا روی صندلی عقب رها کرده بودند و او هم ایستاده بود و خودش را با تماشای اطراف و یا دست کشیدن روی شیشه سرگرم میکرد. آدم میماند به این حضرات چه بگوید؛ بله قبول اتفاق یک در هزار میافتد ولی اگر بیفتد چه؟ میگویید تقصیر راننده لایی کش بود؟ قسمت بود؟